شهری با ۵۰۰۰ سال تاریخ در بلندای فارس
اقلید شهری در استان فارس است که در مختصات ۳۰°۵۳'۱۷" شمالی و ۵۲°۴۱'۶" شرقی واقع شده است. این شهر در ارتفاع بیش از ۲۳۰۰ متر از سطح دریا قرار دارد.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر اقلید ۵۰,۳۴۱ نفر و جمعیت کل شهرستان ۹۳,۷۶۳ نفر است.
اقلید دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است. دمای سالانه بین ۲۲- تا ۳۷+ درجه سانتیگراد متغیر است با بارندگی سالانه ۳۰۰-۳۳۰ میلیمتر.
ارتفاع کوه بل: بین ۳٬۹۴۳ تا ۴٬۰۵۰ متر (رسمی: ۴٬۰۵۰ متر) - بلندترین قله استان فارس در اقلید
نام و ریشه کوه بل: «بل» در زبان پهلوی به معنی «بلند» است، کوه بل اقلید نماد بلندی و شکوه طبیعت فارس
موقعیت کوه بل: رشتهکوه زاگرس مرکزی
حوضچه دختر گبر
تنگ براق
دریاچه کافتر
رودخانه شکاب (چشمه محمد رسولالله)
امامزاده سید محمد
دخمه زرتشتی دستکند در دل کوه با ساختار مستطیل شکل و عمق ۳۰ سانتیمتر. کتیبهای بر دیواره آن نشان میدهد که در سال ۶ مرزبان بیشاپور به فرمان یزدگرد برای زرتشتیان ساخته شده است.
بازخوانی یک نام کهن
در گویش محلی مردم اقلید، این شهر به صورت «کیلیل» تلفظ میشود؛ واژهای که با گذر زمان و تأثیر گویش بومی، بهگونهای شفاهی از صورت رسمی «اقلید» فاصله گرفته است.
اما پرسش اساسی اینجاست: آیا واژهی «اقلید» واقعاً از واژهی یونانی «کلید» (kleis) گرفته شده است یا اینکه با واژهی «کیلید» در زبان فارسی پیوندی بسیار ژرفتر و کهنتر دارد؟
برخی پژوهشهای زبانشناسی این دیدگاه را مطرح کردهاند که واژهی «اقلید» از ریشهی یونانی kleid- یا kleis بهمعنای «کلید» برگرفته شده است.
این ریشه در زبانهای اروپایی نیز به چشم میخورد:
اگر این فرض درست باشد، میتوان نامگذاری «اقلید» بهمعنای «کلید» را اشارهای به جایگاه استراتژیک آن دانست؛ چرا که اقلید در گرهگاه مسیرهای ارتباطی مهم شمال، مرکز و جنوب ایران قرار دارد و همواره شاهراهی کوهستانی و حیاتی بوده است.
با اینحال، برخی پژوهشگران زبانهای باستانی ایران از جمله احمد تدین بر این باورند که واژهی «کیلید» ممکن است خود ریشهای بومی و مستقل از زبانهای ایرانی داشته باشد.
در متون فارسی میانه:
واژههایی چون «کیل»، «کلیل» و «کلاو» بهمعنای ابزار بازکننده، درگاه یا گذرگاه دیده میشود.
در گویش مردم منطقه نیز «کیلید» همچنان به معنای «راهگشا» یا «دروازه» بهکار میرود، نه صرفاً شیء فلزی بازکنندهی قفل.
از آنجا که اقلید در مسیر گذر اقوام باستانی ایران قرار داشته، بهویژه در دوران پیش از هخامنشیان، بعید نیست که ریشهی «کیلیل» به واژگان فراموششدهی فارسی باستان، اوستایی یا حتی زبانهای ایلامی و لولوبی بازگردد.
نکتهی جالب توجه آن است که «کیلیلی» در بابل باستان، پیش از تسخیر آن به دست کوروش کبیر، نام یک ایزدبانو بوده است؛ ایزدبانوی باروری و عشق که در کنار ایشتار، ایزدبانوی دیگر بابل، پرستش میشده است.
پس از فتح بابل، کوروش کبیر که شیفتهی معماری و هنر این شهر شده بود، فرمان داد تا بناهایی به سبک بابلی در فارس، بهویژه در نزدیکی تخت جمشید، ساخته شود.
آیا ممکن است که نام «کیلیلی» نیز همراه با این انتقال فرهنگی و معماری، در سرزمین فارس رواج یافته و به نامگذاری مناطقی چون اقلید (کیلیل) منجر شده باشد؟
هرچند نظریهی ارتباط «اقلید» با واژهی یونانی «کلید» از منظر زبانشناسی تطبیقی جذاب است، اما نباید از احتمال وجود ریشهای بومی، بسیار کهن و مستقل برای واژهی «کیلید» غافل شد. این واژه ممکن است از دل زبانهای ایرانی یا حتی پیشاایرانی مانند ایلامی یا لولوبی برخاسته باشد و نام «کیلیل» بازماندهای زنده از همان ریشه در گویش مردم اقلید باشد—واژهای که خود «کلید» فهم بسیاری از تحولات تاریخی، جغرافیایی و زبانی منطقه است.
شواهد تاریخی نشان میدهد که اقلید یکی از کهنترین شهرهای ایران با قدمتی ۵۰۰۰ ساله است.
در زمان امپراتوری هخامنشی، این شهر با نام «آزارگارتا» شناخته میشد و بخشی از این امپراتوری بزرگ بود.
بنا بر افسانهها، بهرام گور شاه ساسانی در منطقه اسپاس و اقلید هفت قصر و کوشک داشته است. بهرام گور پادشاه شکارچی ساسانی آثار مهمی در اقلید به جای گذاشته:
«بهرام که گور میگرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور، بهرام گرفت؟» - خیام
«چو با مهرگانی بپوشیم خز
به نخچیر باید شدن سوی جز»
«برفتند بازارگانان شهر
ز جز و ز برقوه مردم دو بهر»
اقلید به عنوان نقطهای مهم در مسیر اصفهان به شیراز، نقش کلیدی در تجارت و مسافرت ایفا میکرد.
آنچه میتوان دربارهٔ قدمت تاریخی شهرستان اقلید بیان نمود به استناد آثاری است که از کتب تاریخی و سفرنامههای جهانگردان به جای مانده و بیانگر این است که اقلید در دوران پیش از اسلام نیز شهری آباد و مطرح بوده است.
«وقتی از اصفهان به سوی شیراز حرکت کردیم، نخست به شهر کلیل رسیدیم که شهرکی است دارای شهرها و باغها و میوههای فراوان.»
در شاهنامه فردوسی، اقلید (جَز) نام داشته که به معنای جزیره است و این عنوان به این جهت بوده که در قسمتهای جنوبی اقلید، به دلیل فراوانی آب و بارندگی زیاد، دریاچههایی وجود داشته است.
«اقلید، شهرکی کوچک است و حصاری دارد و جامع و منبر دارد و هوای آن سردسیر است و آب آن خوش است و روان و میوه و غله از هر نوع است.»
«اقلید شهری کوچک است و حصاری دارد و هوایش معتدل است و آب روان دارد و در او از همه نوع میوه است و غله. سورمق و ارجمان از توابع اقلید است.»
فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم از اقلید نام میبرد و در سفر شیراز به تهران، در چمن آسپاس منزل کرده و چند شب را در آن جا گذرانده است.
«سپاه آقامحمدخان قاجار با تصرف فارس، یک هفته در آسپاس و کوشک زر اتراق کرده و از آنجا به شیراز عزیمت نمودهاند.»
گویش اقلیدی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از دیگر گویشهای فارسی متمایز میکند:
این واژهنامه گنجینهای از کلمات و اصطلاحات گویش اقلیدی است که نسل به نسل منتقل شده و گواه اصالت فرهنگی این دیار کهن است. بخش عمدهای از واژگان موجود در این مجموعه توسط مهرداد تدین گردآوری شده است.
بارگذاری واژهها...